آن شب یک نفر در تئاتر شهر روی صحنه نرفت | نمی توانم از پیشکسوتان و هنرمندان بخواهم برای دیدن کارم از روی جوی تئاترشهر وارد شوند
تاریخ انتشار: ۲۹ بهمن ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۹۷۸۰۴۳۹
همشهری آنلاین، شقایق عرفینژاد: حسین کشفی اصل، بعد از نمایش های تجربه های اخیر که سال گذشته اجرا شد و لئورناردو داودنژاد، حالا متنی از محمدعلی میراکبری را با عنوان «عددهای نشده» روی در تئاترشهر روی صحنه برده است. او معتقد است در این نمایش موضوعی بسیار تلخ را با زبانی طنز و گزنده مطرح کرده و طنزی انتقادی در باره هنر روی صحنه برده است.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
نمایش شما در باره سرخوردگی و یأس هنرمندانی است که نتوانستهاند به آنچه میخواهند، برسند. در باره این یأس بگویید.
متن این کار از محمدعلی میرعلی اکبری است که سالهاست با هم کار میکنیم. این متن را سال ۹۷ نوشته و قصه هم در اواسط دهه هشتاد میگذرد. ولی به دلیل التهابات و فراز و نشیبهایی که همیشه وجود داشته، همچنان جدید است. سعی من در تمام کارهایم این بوده که حرفی بزنم و وقتی تماشاگر از سالن بیرون میآید، حتی برای یک دقیقه هم که شده به کار من فکر کند. اگر این اتفاق بیفتد من خودم را برنده میدانم. من بیشتر از ۲۰ سال است که در تئاتر حرفه ای کار میکنم. امثال خودم را هم دیدهام که با چه شرایط عجیبی تئاتر کار کردهاند. من در یادداشت کارگردان هم نوشته ام در حرفه عجیب و غریبی کار میکنیم. ممکن است سالیان سال در این کار زحمت بکشی و رنج ببری، اما یک دفعه به خودت میآیی و فکر میکنی که هیچ عددی نشدهای. بعضی وقتها هم کار میکنی و به جاهای خوبی هم میرسی، اما تنها هستی. در هر دو شرایط دو عنصر به نظر من خیلی تأثیرگذارند. یکی خانواده است و در اصل خانه که از نگاه من همه چیز از آنجا شروع میشود. بخش بعدی جامعه است که به هیچ وجه نمیتوانید تأثیر آن را نادیده بگیرید.
دو تا از شخصیتهای نمایش عددهای نشده در حیطه تئاتر و سینما فعالیت دارند. اینها آدمهایی هستند که بخشی از مشکلشان به خانواده برمیگردد و بخشی هم به جامعه. مسئله من این است که چرا باید در این سرزمین با هنر و هنرمند کاری شود که به این روز بیفتند؟ چرا پرویز پرستویی ترجیح داده چندین سال کاری نکند؟ چرا ناصر تقوایی خانهنشین شده است؟ چرا بهرام بیضایی نباید در دانشگاه تهران تدریس کند و همین طور تعداد زیادی از هنرمندان دیگر که این شرایط یا به اعتیادشان کشاند یا مهاجرت کردند یا منزوی و خسته شدند؟ در بروشور کار را به خستگیهای هشت تن از سینماگران ایران تقدیم کردهام مثل مسعود کیمیایی، داریوش مهرجویی، عباس کیارستمی و کیومرث پوراحمد. اینها تازه از قلههای هنر ما هستند. من عده زیادی از رفقایم را میشناسم که تمام شدند و تئاتر را رها کردند و سراغ کار دیگری رفتند. چون شرایط به آنها اجازه نداد. به هرحال قصه تلخی است. این کار یک طنز انتقادی است، ولی واقعیت جامعه ما و حرفه و شغلی است که سالهاست در آن فعالیت میکنم.
چرا ترجیح دادید چنین قصه تلخی را در یک فضای طنز مطرح کنید؟
اصولا طنز واقعی به نظرم باید گزنده باشد. مثل چارلی چاپلین که جاهایی از فیلمهایش بغض میکنیم. در صحنه پایانی نمایش ما دو دوست کنار هم نشستهاند و از رویاهایی صحبت میکنند که بسیار جذاب است، ولی عملی که روی صحنه انجام میدهند با این آرزو منافات دارد و شما نمیدانید به این پارادوکس بخندید یا گریه کنید. من تماشاگری داشتم که از بچههای خود تئاتر بود و وقتی از سالن بیرون آمد، گریه کرد. به من گفت تو من را روبهروی خودم قرار دادی. بیشتر کسانی که نمایش ما را میبینند، همین حس را دارند. عدهای اقرار میکنند که چقدر نمایش برایشان گزنده بوده و عدهای هم نمیگویند چون برایشان سخت است باور کنند، خودشان را روی صحنه دیدهاند.
در باره طراحی صحنه صحبت کنیم. خیلی صحنه مینیمال و خلوتی است. این خواسته خودتان بوده یا شرایط سالن ایجاب میکرده؟
من در بیشتر کارهایم طراحی صحنه و لباس را خودم انجام میدهم. یک دلیلش قطعا به شرایط مالی و اقتصادی برمیگردد. وقتی طراح لباس و صحنه دارید، آنها کاملا حق دارند ایدههایشان را اجرایی کنند و عرض اندام کنند. ولی شما به عنوان کارگردان متحمل هزینه زیادی میشوید. آن هم در تئاتر امروز که حتی حمایتی هم که از طرف مرکز هنرهای نمایشی تا پارسال میشد و بسیار ناچیز بود. قطع شده است. بنابراین خیلیها ترجیح میدهند خودشان این کار را بکنند. در مورد صحنه هم سعی کردم موجزترین طرحی را که میتوانم اجرا کنم. البته این را هم بگویم این که انجام دادن این کارها توسط خودم به این معنی است که کار را فدا میکنم.
یعنی اگر هزینهها مطرح نبود، باز هم همین طرح را انتخاب میکردید؟
قطعا همین طور است. سال گذشته هم وقتی تجربههای اخیر یا افرای ژاپنی را کار میکردم هم همین طور فکر میکردم. در کار من بیشتر چیدمان انجام میشود تا طراحی. تا الان هم حالم با این کار خوب بوده است. در مورد عددهای نشده، من یک المان بسیار کوچک را در وسط صحنه در نظر گرفتهام که اصل طراحی صحنه است و آن هم یک فرش ایرانی است.
به عنوان نمادی از هنر؟
این هم هست، ولی بیشتر از آن برای من نمادی از خانه است. ما وقتی به یک خانه فکر میکنیم، یکی از عناصر آن قطعا فرش است. من فرش ۱۲ متری در صحنه دارم و دست و بال بازیگران را هم با وجود آن بستهام و برایشان هم شرایط سختی درست کردهام. اما در عین حال در این جغرافیا حل شدهاند. در حین اجرا اصلا به این فکر نمیکنند که در سالن بزرگ قشقایی فقط روی یک فرش ۱۲ متری بازی میکنند. از طرف دیگر در پشت صحنه یک پرده دارم و یک صندلی که برایم نماد آدمهای مختلف نمایشم است که در موقعیتهای مختلف روی آن مینشینند، اما این صندلی ثبات ندارد.
بازخورد و استقبال تماشاگر چطور است؟ در گیشه که وضع خوب است و سومین نمایش پرتماشاگر تئاترشهر هستید.
توقعم در این ده شب بیشتر بوده است. اگر توقعم برآورده نشده چند علت داشته است. اولین گروهی که در مجموعه تئاترشهر بعد از جشنواره روی صحنه رفت، ما بودیم. آن شب هیچ کس در تئاترشهر روی صحنه نرفت. دقیقا همان روز هم حصار دور تئاترشهر تکمیل شد. در این ده شب بارها با آقای طاهری که بسیار حامی من بوده، صحبت کردهام. با مدیریت روابط عمومی هم حرف زدهام. گفتهام نمیتوانید دور کل تئاترشهر را حصار بکشید به خاطر این که فضا را برای دستفروشها تنگتر کنید تا این بنا حفظ شود. این بنا برای من عزیز و محترم است. همه ما اجرا میکنیم و میرویم، ولی این ساختمان است که باید بماند. تردیدی نیست که این ساختمان داشت آسیب میدید. ولی نمیشود به شکل کلی دورش حصار بکشید و فقط یک در آن هم از خیابان ولیعصر بگذارید. آن هم در پیادهرویی که یک نفر هم با مشکل میتواند از آن عبور کند.
و باید از روی جوی آب رد شود.
دقیقا. پیشنهاد من این بود که در شمال و جنوب تئاترشهر ورودی برای عبور یک نفر ایجاد شود. بسیاری از هنرمندان هستند که دوست دارم کار ما را ببینند، ولی فکر میکنم خانم یا آقای پیشکسوت یا معروف را از کجا باید داخل تئاترشهر بیاورم؟ اصلا رویم نمیشود به آنها بگویم از روی جوی آب رد شوند. قطعا یکی از مسائلی که در فروش کم ما تأثیر گذاشت، همین حصارکشی و رفت وآمد مشکل بود. وضعیت بیرونی تئاترشهر اصلا مناسب نبوده است، ولی این شکل حصارکشی و نبود حتی یک در ورودی هم راهکار این مشکلات نیست.
کد خبر 833262 منبع: همشهری آنلاین برچسبها مجموعه فرهنگی تئاتر شهر تئاترمنبع: همشهری آنلاین
کلیدواژه: مجموعه فرهنگی تئاتر شهر تئاتر روی صحنه
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.hamshahrionline.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «همشهری آنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۹۷۸۰۴۳۹ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
سی و پنج سال پیش دچار جادوی تئاتر شدم/شمع شب چراغ روشن شد
به گزارش گروه فرهنگ و جامعه خبرگزاری علم و فناوری آنا، شمع شب چراغ نمایش «سلطان عمراً بمیرد» در چهارمین روز اردیبهشت ماه ۱۴۰۳ در جمع پرشور مخاطبان و با حضور شهرام کرمی نویسنده، کارگردان و مدرس دانشگاه روشن شد.
در ابتدای مراسم کبودرآهنگی نویسنده و کارگردان این نمایش ضمن خیر مقدم به تماشاگران و ابراز خوشحالی از اینکه نمایشی از او برای دومین بار در تماشاخانه سنگلج به روی صحنه میرود گفت: اول از کارمندان تماشاخانه سنگلج تشکر میکنم که برای آماده شدن و به روی صحنه آمدن این نمایش تمام و کمال، کمک حال گروه اجرایی بودند.
بعد از گروه اجرایی نمایش شاماران که از شهرستان آمدهاند و اجرای خوبی را در تهران روی صحنه برده اند، چون خودم هم شهرستانی هستم و تجربه اجرا در تهران را داشتهام و به سختی آن آگاهم.
این هنرمند تئاتر درباره متن نمایش نیز گفت: نمایشنامه «شاه عمراً بمیرد» اثر اوژن یونسکو را با توجه به قابلیتهای نمایشهای شادی آور ایرانی و طنزآوری مبارک در تخت حوضی نوشتم و با گروه بازیگران که جمعی از هنرمندان پیشکسوت و تحصیل کرده تئاتر هستند همچون مرشد مهدی چایانی، محمدعادل غلامی و نقال جوان طاهره بهرامی و دیگر دوستان تمرین کردیم و شما امشب به تماشای آن مینشینید.
شهرام کرمی؛ مهمان ویژه این مراسم، نیز پیش از افروختن شمع شب چراغ آغاز اجرای نمایش گفت: باید از هر دو گروه نمایشی تماشاخانه سنگلج که از شهرهای دیگر به تهران آمده اند تشکر کنم. این اتفاق خوبی است و این حرکت در تماشاخانه سنگلج قابل تقدیر است. آن را به به فال نیک میگیرم و امیدوارم اجراها با استقبال خوب تماشاگران روبرو بشود.
وی در ادامه گفت: توجهی که اجرا به فضای اصیل ایرانی داشته و آن را در سالن با سابقه تئاتر ایرانی روی صحنه میبرد جای تقدیر دارد.
کرمی خودش را مدیون آقای کبودرآهنگی معرفی کرده و افزود: من مدیون ایشان هستم بابت آن که سی و پنج سال پیش، اولین نمایشی که دیدم نمایش «مقصر کیه؟» نوشته صادق عاشورپور به کارگردانی ایشان که دچار جادوی نمایش شدم. میدانم آقای کبودرآهنگی دائم نمایش کار میکند و سپاس گذار هستم از ایشان و گروه اجرایی نمایش سلطان عمرا بمیرد.
نمایش سلطان عمرا بمیرد به کارگردانی محمدجواد کبودرآهنگی هر روز غیر از شنبهها ساعت ۲۰ در تماشاخانه سنگلج روی صحنه است و علاقهمندان میتوانند بلیت این نمایش را از طریق سایت گیشه تئاتر تهیه کنند.
انتهای پیام/